چرا بیبی دو عالم را «انسیّة الحوراء» نامیدند؟
آخرش هم که دیگر ماندیم که به ایشان چه بگوییم، میگوییم: انسیة الحوراء. انسیّة الحوراء به این معنی نیست که ایشان، حوریّه است. حوریّه یک بند انگشت انسان مؤمن نمیشود، آن وقت این بانوی مکرّمه را بگوییم حوریّه است؟! حوریّه در باب مؤمنینی است که بهشت میخواستند، امّا این طور نبود که آن مقام لقاء پروردگار را بخواهند و «إرجعی الی ربک راضیة مرضیة» باشند. لذا حوریّه برای آنهاست، یعنی انسانهایی که اعمال صالح انجام میدهند، گناه انجام نمیدهند و حالا به بهشت میروند، آن هم در خانههایی که برای هر مؤمنی موجود است و بیان شده کمترین آن، به اندازه کره زمین است، امّا آن مقام حقیقت انسانیّت را که عبدالله بشوند و متّصل به پروردگار عالم شوند و به لقاءالله برسند، ندارند. لذا چیزهایی که در آن بهشت برای مؤمنین موجود است، باغها و میوهها و شیرهایی نه مانند این شیرها، جویهای عسل نه مانند این عسلها و … که یکی از آنها هم حوری است.
لذا انسیة الحوراء منظور آن حوری نیست، آن حوری در استخدام مؤمن است و در سطح پایین است. این انسیّة الحوراء چیز دیگری است و به نظر میآید مجبور شدند برای تفهیم به ما انسانها که بالاخره در این جسم هستیم و به دنبال اسماء و گیر الفاظ هستیم، این طور بگویند و إلّا چطور میشود این بانوی مکرّمه را معرّفی کرد؟! این بانوی مکرّمهای که در موردشان بیان شده: تمام انبیاء در همه ازمنه و قرنهای گذشته، باید نسبت به ایشان معرفت پیدا میکردند. بیان کردیم که حضرت در آن زمان جسمی نداشته که بخواهند معرفت پیدا کنند، لذا فقط مختصّ به انبیاء است.